سفارش تبلیغ
صبا ویژن
غایب چگونه ای که جهان غرق نور توست خورشید کوچک آینه ای از حضور توست غایب منم که گم شده در من حضور تو غایب منم که نیست در این خانه نور تو من غایبم که سرد شده در من آفتاب من غایبم که جان و جهانم شده سراب

::اَلا یا کَربَلا::



عدد روزهایی که زینب(س)، حسین(ع) عزیزتر از جانش را ندیده است، رو به ازدیاد است.
چه جانکاه و سخت و ثقیل است برای دل خواهر داغدار...
دیگر این کاروان شناخته نمی شود. شدت حادثه، همه را سپید موی و قامت خمیده کرده. زنجیر اسارت بر دستها و پاهای اهل بیت پیامبر بوسه می زند. سوگ پشت سوگ و مرثیه بر مرثیه می سرایند و به سمت کوفه و شام می روند.
نوای درد و عزایشان را می شنوی؟
این سکینه (س)، نازدانه ی پدر و عموست؛ که این گونه وداع می خواند و خاک پدر را در آغوش گرفته است و ناله اش دل عرش را کباب می کند:

اَلا یا کَربَلا نُوَدِّعُکَ جسماً
بِلا کَفَنٍ و لا غُسلٍ دَفیناً
اَلا یا کَربَلا نُوَدِّعُکَ روحاً
لِاَحمَدِ و الوَصیِّ مَعَ الاَمیناً

پ.ن. مولای من! در کدامین خیمه ی غم، برای جد بزرگوارت اقامه ی عزا می کنی؟
دل، عزاداری با منتقم « خون خدا » می خواهد...
در کدام خیمه؟
بی گمان به آن خیمه ای که ذکر مصائب عموی نازنینت را می خوانند، می آیی. مگر نه اینکه الوعده وفی؟

 


سخن دوستان () v لحن انتظار



::عید ولایت::



امام من!
دل، در انتظار غدیری است که شادی و تهنیتش را از نور رخسار تو بگیرد...
غدیری خوش است که دل، عیدانه اش را از دستان پسر نازنین صاحبِ ولایتش بگیرد...
دل انگیزترین نغمه های این شب عید ولایت هم، مثل همه ی غدیرهای بی تو گذشته، آن است که خدا به حرمت نام جد اعلی و بزرگوارت، دلْ انتظاران مشتاق را، به صاحب و ولی امرشان برساند.
همه ی  آرزو همین است...
ای همه ی آرزوی دل!


سخن دوستان () v لحن انتظار



::قربانی::



یا أیها الأمیر!
آرزویم حجی که أمیرالحاج اش شما باشید...

یا أیها الأرباب!
دل را دریاب که دیوانه ی تفسیر « و فَدَیناهُ بِذِبحٍ عظیم » شد...
قربانی نمی خواهید؟!

سخن دوستان () v لحن انتظار



::أشکو...::



یَا مَن وَهَبَ لِادَمَ شَیثا ً ، وَ لِإبراهیمَ إسمَعیلَ وَ اِسحَق ، یَا مَن رَدَّ یوسُفَ عَلی یَعقوبَ ، وَ یَا مَن کَشَفَ بَعدَ البَلاءِ ضُرَّ اَیّوب...
خدایا!
می دانم که گلایه های دل و شکوه های بی حاصلم را نگفته می دانی، و نجوای نکرده ام را می شنوی...
می شنوی؟
إنّی أشکُو بَثّی وَ حُزنِی إلَی الله...

خدایا!
ما صبوری را از یعقوب آموختیم، نه ایّوب...


سخن دوستان () v لحن انتظار



::تکیه گاه::



چشمان گریان آسمان، به سبب توست که می بارد و دل لرزانش به خاطر توست، که هنوز پابرجاست... تویی که غمهای سنگین زمانه را از خاطر حزین دل می زدایی و همّهای ناگفتنی اش را فرج و گشایشی... تکیه گاه همه ی عالم، شانه های فراخ دعای پدرانه توست...
مولای من!
به وجود توست که ما هنوز هستیم!


سخن دوستان () v لحن انتظار



::« تو » شأن نزول آیات عشقی...::



قرآن، امام مکتوب است و امام، قرآن ناطق. و گویا اکثر آیات این امام مکتوب، در شأن آن قرآن ناطق آمده.

- ربّنَا و لَا تُحَمّلنا مَا لَا طَاقة لنا بِه...
  خدایا! ما طاقت نداریم...

- سلامٌ عَلَیکم بِما صَبرتُم فَنِعم عقبی الدّار...
  سلام بر هر آنکه صبوری کرد نبودنت را...

- الذینَ یؤمنون بالغَیب...
  الذین یؤمنون بالحجة الغائب علیه السّلام...

- و العصر...
  قسم به عصر خروج حضرت حجت...

- و کلُّ شیء أحصَیناهُ فی إمام مُبین...
  و وای بر ما که امام می بیند...

چگونه امام مکتوبم را بر سر بگذارم و خدا را به قرآن ناطقی قسم دهم، که هر روز دل خونش کردم؟!


سخن دوستان () v لحن انتظار



::شب قدر::



مولای من!
قدر ناشناخته ی لیلة القدر شیعه، به نام پدر عظیم الشان و مادر صدیقه ی طاهره تان آمیخته است...
و این گونه است که می فرماید: « و ما ادرئک ما لیلة القدر»...

مولای من!
ظرف دل کوچک است و حدش حقیر.
دعایش، فرج توست و امیدش، نگاه محبت تو...
دستهای خالی و نامه ی عمل بی ستاره اش را به تو عرضه میدارند...
اما، آمده است تا جرعه ای از صهبای قدر را بر کام خشکش بریزی.
امام عصر و زمانش تویی!
پدر مهربان و دلسوزش تویی!
دریاب او را... 


سخن دوستان () v لحن انتظار



<      1   2   3   4   5   >>   >
   نشانی  

خانه v
شناسنامه v
پارسی بلاگ v
پست الکترونیک v
 RSS  v

  نویسندگان  

بی تاب
راهی


   عهد قدیم  

سال 85
بهار 86
تابستان 86
پاییز 86
زمستان 86
بهار 87
تابستان 87
پاییز 87
زمستان 87
بهار 88
تابستان 88
پاییز 88
بهار 89
تابستان 89
پاییز 89
زمستان 89

   و اما بعد...  

موضوع وبلاگ v


موضوع نوشته ها v

لحن انتظار[51] . یار غائب[5] .

اشتراک در خبرنامه v

 

آهنگ وبلاگ v

تعداد بازدید v

امروز: 31 بازدید w   
کل بازدید ها: 90437 w