همه چیز به کنار. همه کس به کنار. همه ی یادها و خاطره ها و خواستنی ها و دعاها و حاجات به کنار. این مُحرّم، دل فقط و فقط برای آمدنت، برای فرجِ امرِ تو دعا می کند... همه ی عمر و مُحرّم های آمده و نیامده اش، نذر وجود «تو»...
رسمش این است که در عید ولایت جدّ بزرگوارت، از سلاله اش عیدی می گیرند... امّا، سید و سرور تمامی سادات و عالم، وارث به حق ختم المرسلین و مولا علی، «تو» هستی. اصلش این است که؛ عیدی از تو بگیریم... این «تو» و این دست های گدایی ما... تَصَدَّق عَلَینا...